طاهاطاها، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره

طاهاجان,خورشید آسمون زندگی ما

5آبان 91- عید قربان

سلام عزیزدلم. آقا طاهای گلم. عزیزم عید قربانت مبارک. خیلی وقته که نتونستم برات مطلب بذارم. راستشو بخوای بعضی وقتا که میخوام بیام و برات بنویسم روم نمیشه شرمندت میشم. میدونم که هیچ عذر و بهانه ای پذیرفته نیست ولی باور کن اولش پاهام درد می کرد و نمیتونستم زیاد پشت رایانه بشینم بعدشم کلاسای ریاضی تو شروع شد که خیلی وقتمو می گرفت، همون روش شیچیدا. بعد از اونم سیستمم خراب بود. پسرم خیلی دوستت دارم. من و بابایی سعی کردیم برا تولدت سنگ تموم بذاریم. خواستیم ی کاری کنیم که تکراری نباشه. برا همین من و بابایی تا ساعاتسی از نیمه شب بیدار میموندیم و برات نقاشی می کشیدیم که روز تولدت اتاقو تزیین کنیم با دست رنج خودمون. بالاخره 18 شهریور رسید. بابایی تو رو...
6 آبان 1391
1